سرافینو یک چوپان جوان و معصوم ثروت عظیمی به ارث می برد. او بلافاصله کل مبلغ هدیه را برای دوستانش خرج می کند. به همین دلیل او را دیوانه می دانند و عمویش تصمیم می گیرد كه از نظر قانونی ممنوع الخروج از هر تصمیمی درباره ثروت خود كند. پیوند سرافینو با دخترعمویش ، او را چند قدم به عقب رانده است. سرافینو خسته از این وضعیت سرانجام تصمیم می گیردهمراه باگوسفندان خود به کوه ها برگردد.